خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: انتشارات علمی و فرهنگی دوازدهمین چاپ خود از جلد نخست «تاریخ فلسفه» فردریک چارلز کاپلستون با ترجمه سیدجلال الدین مجتبوی را با شمارگان هزار نسخه، ۶۰۱ صفحه و بهای ۸۰ هزار تومان منتشر کرد. چاپ یازدهم این کتاب نیز سال ۹۶ با شمارگان هزار نسخه منتشر شده بود.
فردریک چارلز کاپلستون، کشیش یسوعی بریتانیایی است تخصص ویژهای در روایت اندیشهها دارد. او دکترای فلسفه خود را از دانشگاه گرگوری رم گرفت و سالها استاد تاریخ فلسفه دانشگاه لندن بود. او مجموعه تاریخ فلسفه خود را در عرض ۳۰ سال یعنی از ۱۹۴۴ تا ۱۹۷۴ تالیف و منتشر کرد. از همان زمان حیات او این مجموعه به عنوان منبع درسی و مطالعاتی در بسیاری از دانشگاههای معتبر جهان معرفی شد.
کاپلستون در مقدمه کتاب خود نیز به طرح مباحثی چون چرایی اهمیت مطالعه تاریخ فلسفه، ماهیت تاریخ فلسفه، چگونگی مطالعه تاریخ فلسفه و همینطور چیستی فلسفه باستان پرداخته است. او در پیشگفتارش بر جلد نخست اشاره کرده که هدف اصلیاش از تالیف یک دوره تاریخ فلسفه، تامین منبعی برای تدریس در مدارس دینی کاتولیکی بوده است.
جلد نخست «تاریخ فلسفه» کاپلستون به «یونان و روم» اختصاص دارد. این مجلد در پنج بخش کلی نوشته و تدوین شده است. عناوین این بخشها به ترتیب عبارتند از: «فلسفه پیش از سقراط»، «دوره سقراطی»، «افلاطون»، «ارسطو» و «فلسفه بعد از ارسطویی».
سرفصلهای بخش نخست کتاب به این شرح است: «مهد فکر غربی: ایونیا»، «پیشگامان: نخستین فلاسفه ایونی»، «جمعیت فیثاغوریان»، «پیام هراکلیتس»، «واحد پارمنیدس و ملیسوس»، «دیالکتیک (جدل) زنون»، «امپدکلس آکراگاسی»، «پیشرفت آنکساگوراس»، «اتمیان» و «فلسفه پیش از سقراط».
مهمترین سرفصلهای بخش دوم کتاب نیز از این قرار است: «سوفسطائیان»، «بعضی از سوفسطایانِ به نام»، «سقراط» و «حوزههای کوچک سقراطی» و «دموکریتس آبدرائی». همچنین «زندگی افلاطون»، «آثار افلاطون»، «نظریه معرفت»، «نظریه مُثُل»، «علم النفس افلاطون»، «نظریه اخلاقی»، «کشور (دولتشهر یا مدینه)»، «نظریه هنر»، «فیزیک افلاطون» و «آکادمی قدیم» عناوین سرفصلهای بخش سوم کتاب است.
کاپلستون در فصل چهارم کتاب نیز در هفت فصل به معرفی و شرح و بررسی منظومه فکری ارسطو پرداخته است. عناوین این فصول به ترتیب عبارتند از: «زندگی و آثار ارسطو»، «منطق ارسطو»، «مابعدالطبیعه ارسطو»، «فلسفه طبیعت و روانشناسی»، «علم اخلاق ارسطو»، «سیاست»، «زیبایی شناسی ارسطو» و «افلاطون و ارسطو».
در بخش انتهایی کتاب نیز مباحث و سرفصلهایی چون «مذهب رواقی قدیم»، «حوزه اپیکوری»، «شکاکان قدیم و آکادمیهای متوسط و جدید»، «حوزه رواقی متوسط»، «حوزه رواقی متاخر»، «کلبیان، التقاطیان، شکاکان»، «حوزه نوفیثاغوری»، «حوزه افلاطونی متوسط»، «فلسفه یهودی یونانی»، «مذهب نو افلاطونی افلوطینی»، «دیگر حوزههای نو افلاطونی» و «مرور و نتیجه گیری» طرح شدهاند.
کتاب از مقدمه کاپلستون تا آخرین برگ و حتی نامنامه آن اهمیت ویژهای دارد. به طور کل تاریخ فلسفه کاپلستون را باید از دیگر تواریخ فلسفه جدا کرد. او اندیشه و فلسفه هر دوره از تاریخ را در موقعیتِ تاریخی آن و در پرتو ارتباطش با نظامهای دیگر بحث و روایت میکند. در ادامه سیر تاریخی اندیشهها، نقادی نحلههای فکری بعدی بر نحلههای فکری قبلی نیز پویایی تفکر در مغرب زمین را به عینه نشان داده میشود.
به عبارتی هیچ فلسفهای نمیتواند واقعاً به طور کامل فهمیده شود، مگر آنکه موقعیت تاریخیاش قرار گیرد. چگونه کسی میتواند واقعاً بفهمد که افلاطون به چه چیزی دست یافته یا چه چیز او را بر آن داشته است که آنچه را که گفته بگوید، جز اینکه چیزی درباره فکر هراکلیتس و پارمنیدس و فیثاغوریان بداند؟ همچنین از دیگر ویژگیهای کاپلستون این است که کلیت نظام فکری اندیشمندان را بحث میکند. به عنوان مثال مباحث مربوط به فلسفههای مضاف در تفکر اندیشمندان نیز در این کتاب به خوبی بحث شده است و این چیزی است که در منابع دیگر کمتر میتوان آن را یافت. مرحوم فروغی در کتاب «سیر حکمت در اروپا» به هیچ عنوان درباره تفکرات زیبایی شناسی و فلسفه هنر فیلسوفان بحث نکرده است. اما کاپلستون این مباحث را نیز فراموش نمیکند. بر همین اساس مثلاً دانشجویان تئاتر هم میتوانند با مراجعه به بخش ارسطو در این کتاب شرح و بسط دقیقی از کتاب «فن شعر ارسطو» را که از جمله منابع درسیشان است، مطالعه کنند.
نکته مهم دیگر در این است که فلسفه یونان بویژه پس از نهضت ترجمه در دوران عباسیان در فلسفه اسلامی تداوم پیدا کرد. بنابراین نمیتوان بدون شناخت کامل از فلسفه یونان، فلسفه اسلامی و تفکرات فیلسوفان مسلمان را شناخت. کاپلستون به شیوایی هرچه تمامتر شرح کاملی از تاریخ اندیشهها در یونان و روم باستان را میدهد و این شیوایی با ترجمه روان زندهیاد مجتبوی همراه شده است.
بنابراین مطالعه این کتاب و این مجلد برای علاقهمندان به فلسفه اسلامی امری ضروری است. هرچند که دید کاپلستون به فلسفه اسلامی مانند هگل است. او در مقدمه خود به نقل از هگل (آنکه که در مبحث عدم امکان فلسفه در هند صحبت میکند) اشاره میکند که فلسفه در هند و بویژه مشرق زمین امکان پذیر نیست و او نظامهای اندیشهگی در این جوامع را بیشتر تئولوژی به حساب میآورد تا فلسفه. هرچند که در این مبحث جای اما و اگر جدی وجود دارد.
مطالعه این کتاب همچنین ما را به تفکر بیشتر در حوزههای فلسفه و عرفان اسلامی سوق میدهد. شرح دقیقی که از تفکرات افلاطون و فلوطین یا افلوطین در این کتاب شده به همراه روایتهایی از زندگی و منابع پیرامونی آنها، نکات مهمی را در فلسفه اسلامی برای مخاطب روشن میکند. میدانیم که در نهضت ترجمه دوران عباسیان ترجمه برخی متون به اشتباه به اندیشمندانی دیگر نسبت داده شدهاند.
به عنوان مثال در آن دوران کتاب «انئاد» یا «نهگانه» یا تاسوعات فلوطین به اشتباه به نام کتابی از ارسطو ترجمه شد و همین مساله (یعنی همین اشتباه) به نظر راهی شد برای شکل گیری عرفان نظری که بحث آن مفصل است. این مساله و این روایت را وقتی با مطالعه فصل مربوط به فلوطین جلد نخست تاریخ فلسفه کاپلستون همراه کنیم به نکات شگفت انگیزی خواهیم رسید.
در صفحه ۵۳۴ این کتاب کاپلستون به نقل از فورفوریوس، شاگرد فلوطین (که زندگینامه استاد خود را هم نوشته است) مینویسد: «افلوطین در رم غالباً به سبب یاریها و نصایحی که به مردم میکرد، مورد مراجعه بود و بدین نحو وظیفه نوعی مدیر و رهبر روحانی را ایفا میکرد. به علاوه کودکان یتیم را به منزل میبرد و همچون ولی و قیم با آنان رفتار میکرد… وی دوستان بسیار داشت و هیچ دشمن نداشت و هرچند زندگی شخصی او مرتاضانه و زاهدانه بود در سیرت و خصلت شریف و با مهر و محبت بود... وی حیات روحانی عمیقی را رهبری میکرد و فرفوریوس نقل میکند که استادش اتحاد خلسه آمیز با خدا را چهار بار در ۶ سالی که وی شاگرد او بود تجربه کرد.» «اتحاد خلسه آمیز با خدا» مفهومی است که باید به آن بسیار دقت کرد و درباره سیر تحولی آن در عرفان اسلامی باید اندیشید.
متاسفانه عامه مردم به سراغ «تاریخ فلسفه» کاپلستون نمیروند و گمان دارند که این کتاب تنها برای دانشجویان و اهالی فلسفه در ایران مناسب است. این باوری اشتباه است. مباحث کاین مجموعه بسیار شیواست و ترجمههای آن نیز بسیار روان و هر مخاطبی با تحصیلات عمومی میتواند سراغ آن برود.
نظر شما